شده تا حالا توی تک تک لحظه های خوب زندگیتون یه حسِ ناجورِ داغونِ ضد حال () بشینه یه گوشه و مدام دست تکون بده براتون ؟!
اینه حکایت این روزای من دقیقا !
از یه طرف هرروز و هر ساعتش داره بهم خوش میگذره ! کسایی که دوسشون دارم رو میبینم ! جاهایی که دوس دارم میرم ! کارایی که دوس دارم رو انجام میدم ! غذاها و میوه هایی که دوس دارم رو میخورم ! و در کنار همــــــــه ی اینا ! کارایی که قرار بود توو این یک ماهِ خونه بودن انجام بدم درست گوشه ی این قابِ قشنگِ زندگی نشستن و زل زدن بهم !
میدونین مثه چی می مونه ؟! مثه اینکه توی یه باتلاق پر از خوشبختی دارم غرق میشم و میرم پایین ولی دستِ همین کارا نمیذاره برم پایین و منـو میکشونه بالا همش !!!
خلاصه که بد حسیه این در اوج به پایین پرت شدنا !!
بگذریم از اینا خونه ی راضیه بانو چقد خوش گذشت آخه ! اصن عذاب وجدان کارای پایان نامم توو این یه روزه 10 برابر شد
+ مرسی دخترخاله جان ! ایشالا عروسی بچه هات جبران کنم برات البته اگه تا اونموقع دانشگاه رفتنم تموم شده بود بالاخره
++ آخ آخ که این شکلک زردیای از مد افتاده منـو میکشن آخر بس که جیگرن
برچسب : نویسنده : zeyta20te20 بازدید : 131